قسمت هاى اصلى فعل: بُن + شِناسه.
بن جزء ثابتى است که مفهوم اصلى فعل را نشان مى دهد. هر فعلى داراى بُن است. شناسه جزء متغیّرى است که شخص و تعداد فعل را نمایان مى کند. گاه پیش مى آید که فعل داراى شناسه نباشد. مثال:
شنیدم، شنیدى، شنید ـ شنیدیم، شنیدید، شنیدند.
در این مثال، شنید بُن است و اجزاى دیگر، شناسه اند.
بُن، خود، دو گونه است: بُن ماضى، بُن مضارع.
بُن ماضى در فعل هاى ماضى و مستقبل، و برخى از اسم ها و صفت ها حضور دارد. مثال: آمدى، خواهد آمد، آمدن
بن مضارع در فعل هاى مضارع و اَمر، و برخى از اسم ها و صفت ها وجود دارد.
مثال: می رود، رو، روش.
از بُن مى توان ساخت هاى گوناگون اسمى یا صفتى پدید آورد.این مثال ها را ببینید:
ساخت هاى اسمى یا صفتى از بن ماضى: خریدار، خورده، آفریدگار، دویدن، دیدبان، ساختمان، برآورد، درآمد، سررسید، زد و خورد، گفت و گو
ساخت هاى اسمى یا صفتى از بن مضارع: دونده، دانا، آموزگار، خواهان، آشوبگر، پذیرش، اندیشه، سازمان، خوراک، اندیشناک، کشاکش، سوز و گداز، پندار
بن جزء ثابتى است که مفهوم اصلى فعل را نشان مى دهد. هر فعلى داراى بُن است. شناسه جزء متغیّرى است که شخص و تعداد فعل را نمایان مى کند. گاه پیش مى آید که فعل داراى شناسه نباشد. مثال:
شنیدم، شنیدى، شنید ـ شنیدیم، شنیدید، شنیدند.
در این مثال، شنید بُن است و اجزاى دیگر، شناسه اند.
بُن، خود، دو گونه است: بُن ماضى، بُن مضارع.
بُن ماضى در فعل هاى ماضى و مستقبل، و برخى از اسم ها و صفت ها حضور دارد. مثال: آمدى، خواهد آمد، آمدن
بن مضارع در فعل هاى مضارع و اَمر، و برخى از اسم ها و صفت ها وجود دارد.
مثال: می رود، رو، روش.
از بُن مى توان ساخت هاى گوناگون اسمى یا صفتى پدید آورد.این مثال ها را ببینید:
ساخت هاى اسمى یا صفتى از بن ماضى: خریدار، خورده، آفریدگار، دویدن، دیدبان، ساختمان، برآورد، درآمد، سررسید، زد و خورد، گفت و گو
ساخت هاى اسمى یا صفتى از بن مضارع: دونده، دانا، آموزگار، خواهان، آشوبگر، پذیرش، اندیشه، سازمان، خوراک، اندیشناک، کشاکش، سوز و گداز، پندار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیه؟