ميرجلالالدين كزازي گفت: يكي از ارزشهاي تصحيح خالقي مطلق از شاهنامه اين است كه نزديك به 15 برنوشته در آن ديده و بررسيده شده است و از اين روي اين ويرايش جايگاه ويژهاي در ويرايشهاي شاهنامه ميتواند داشت.
اين استاد دانشگاه گفت: هر تلاشي براي رسيدن به متني سنجيده و پيراسته از شاهنامه انجام بپذيرد كاري بسيار فرخنده و سودمند است. زيرا ناگفته پيداست هر پژوهشي در زمينه شاهنامهشناسي نياز به متني از اينگونه دارد. اگر متن، متني سنجيده و پيراسته نباشد آن پژوهش آن گونه كه بايد پخته و استوار و پسنديده نخواهد بود. از ديگر سوي با آنكه شاهنامه همواره در جايجاي زمان متني بوده است كه ايرانيان آن را بسيار گرامي ميداشتهاند، برنوشتههاي ( نسخههاي) فراوان از شاهنامه پديده آمده است. از اينروي در شاهنامه فزوده و كاست و آشفتگي و بيتهاي نانژاده ( الحاقي) و برافزوده فراوان ديده ميشود.
وي افزود: از اين روي يكي از نيازهاي بنيادين، تلاش براي رسيدن به متني سنجيده و شايسته از شاهنامه است. از اين روي كاري كه آقاي خالقيمطلق كرده است، شايسته ستايش است و بيگمان يكي از آبشخورها خواهد بود در زمينه پژوهشهاي شاهنامهشناختي.
«كزازي» در ادامه، سخنان خود را به سمت نسخه اساس اين تصحيح كه نسخه فلورانس است كشاند و گفت: اما داستان برنوشته ( نسخه) فلورانس و ديرينگي و نژادگي( اصيل بودن) آن يا برساختگي و نانژادگي آن داستاني است كه براي همه آشنايان ادب داستاني دانسته است.
اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين سوال كه آيا او در اصيل بودن اين نسخه ترديد دارد گفت: من به هيچ يك از اين دو ديدگاه، صددرصد گرايش ندارم. من برنوشته فلورانس را برنوشتهاي سودمند و كهن ميدانم. اما نه از آنروي كه تاريخ برنويسي ( كتابت) آن كهن است. چند و چوني در اين زمينه ندارم. زيرا آنچه در چشم من نشانه نژادگي برنوشتهاي است تاريخ برنويسي آن نيست. چون اين تاريخ همواره ميتواند برساخته و بيپايه باشد. سنجه در اين داوري زبان آن برنوشته است. اگر زبان برنوشته كهن بود ما با واژههاي ديرينه، ساختارهاي نحوي كهن روبرو شديم، ميتوانيم بيچند و چون بر آن باشيم كه آن برنوشته، برنوشتهاي نژاده است. هر چند تاريخ آن كهن نباشد.
وي ادامه داد: از اين ديد، ميتوان گفت كه برنوشته فلورانس ، برنوشتهاي است كه در شمار برنوشتههاي كهن و كارآمد شاهنامه جاي ميتواند گرفت. اما از سوي ديگر با اين ديد همداستان نيستم كه هر چه در اين برنوشته آمده است يكسره پذيرفتني است. ما گاهي در برنوشته فلورانس به كاربردهاي گويشي باز ميخوريم. به سخن ديگر ريختي از واژگان پارسي را ميبينيم كه ريخت فراگير نيست. در بخشي از ايران آن ريخت روائي داشته است. براي نمونه در اين برنوشته واژه « ميژه» جاي« مژه» به كار رفته است كه اين ريخت، ريخت گويشي است. به هر روي برنوشته فلورانس كه در ويرايش آقاي خالقي متن پايه بوده است از ديد من برنوشتهاي ارزشمند است كه به كار شاهنامهشناسان و پژوهندگان شاهنامه خواهد آمد.
«كزازي» سپس درباره امتيازات اين تصحيح نسبت به تصحيحات ديگر شاهنامه گفت: يكي از ارزشهاي اين ويرايش(تصحيح) اين است كه با آنكه در آن برنوشته فلورانس برنوشته چيره شمرده شده است ، نزديك به 15 برنوشته ديگر در آن ديده و بررسيده شده است
وي افزود: از اين روي يكي از نيازهاي بنيادين، تلاش براي رسيدن به متني سنجيده و شايسته از شاهنامه است. از اين روي كاري كه آقاي خالقيمطلق كرده است، شايسته ستايش است و بيگمان يكي از آبشخورها خواهد بود در زمينه پژوهشهاي شاهنامهشناختي.
«كزازي» در ادامه، سخنان خود را به سمت نسخه اساس اين تصحيح كه نسخه فلورانس است كشاند و گفت: اما داستان برنوشته ( نسخه) فلورانس و ديرينگي و نژادگي( اصيل بودن) آن يا برساختگي و نانژادگي آن داستاني است كه براي همه آشنايان ادب داستاني دانسته است.
اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين سوال كه آيا او در اصيل بودن اين نسخه ترديد دارد گفت: من به هيچ يك از اين دو ديدگاه، صددرصد گرايش ندارم. من برنوشته فلورانس را برنوشتهاي سودمند و كهن ميدانم. اما نه از آنروي كه تاريخ برنويسي ( كتابت) آن كهن است. چند و چوني در اين زمينه ندارم. زيرا آنچه در چشم من نشانه نژادگي برنوشتهاي است تاريخ برنويسي آن نيست. چون اين تاريخ همواره ميتواند برساخته و بيپايه باشد. سنجه در اين داوري زبان آن برنوشته است. اگر زبان برنوشته كهن بود ما با واژههاي ديرينه، ساختارهاي نحوي كهن روبرو شديم، ميتوانيم بيچند و چون بر آن باشيم كه آن برنوشته، برنوشتهاي نژاده است. هر چند تاريخ آن كهن نباشد.
وي ادامه داد: از اين ديد، ميتوان گفت كه برنوشته فلورانس ، برنوشتهاي است كه در شمار برنوشتههاي كهن و كارآمد شاهنامه جاي ميتواند گرفت. اما از سوي ديگر با اين ديد همداستان نيستم كه هر چه در اين برنوشته آمده است يكسره پذيرفتني است. ما گاهي در برنوشته فلورانس به كاربردهاي گويشي باز ميخوريم. به سخن ديگر ريختي از واژگان پارسي را ميبينيم كه ريخت فراگير نيست. در بخشي از ايران آن ريخت روائي داشته است. براي نمونه در اين برنوشته واژه « ميژه» جاي« مژه» به كار رفته است كه اين ريخت، ريخت گويشي است. به هر روي برنوشته فلورانس كه در ويرايش آقاي خالقي متن پايه بوده است از ديد من برنوشتهاي ارزشمند است كه به كار شاهنامهشناسان و پژوهندگان شاهنامه خواهد آمد.
«كزازي» سپس درباره امتيازات اين تصحيح نسبت به تصحيحات ديگر شاهنامه گفت: يكي از ارزشهاي اين ويرايش(تصحيح) اين است كه با آنكه در آن برنوشته فلورانس برنوشته چيره شمرده شده است ، نزديك به 15 برنوشته ديگر در آن ديده و بررسيده شده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیه؟