اى (حرف ندا) هميشه جدا از منادا نوشته مىشود:
اى خدا، اى كه
اين، آن جدا از جزء و كلمۀ پس از خود نوشته مىشود:
استثنا: آنچه، آنكه، اينكه، اينجا، آنجا، وانگهى
همين، همان همواره جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود:
همين خانه، همينجا، همان كتاب، همانجا
هيچ همواره جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود:
هيچيك، هيچكدام، هيچكس
چه جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود، مگر در:
چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان
چه همواره به كلمۀ پيش از خود مىچسبد:
آنچه، چنانچه، خوانچه، كتابچه، ماهيچه، كمانچه، قبالهنامچه
را در همهجا جدا از كلمۀ پيش از خود نوشته مىشود، مگر در موارد زير:
چرا در معناى «براى چه؟» و در معناى «آرى»، در پاسخ به پرسش منفى.
كه جدا از كلمۀ پيش از خود نوشته مىشود:
چنانكه، آنكه (= آنكسىكه)
استثناء: بلكه، آنكه، اينكه
ابن، حذف يا حفظ همزۀ اين كلمه، وقتى كه بين دو عَلَم (اسم خاص اشخاص) واقع شود، هردو صحيح است:
حسينبنعلى/ حسينابنعلى؛ محمّدبنزكرياى رازى/ محمّدابن زكرياى رازى؛ حسينبنعبداللهبنسينا/ حسينابنعبداللهابنسينا
به در موارد زير پيوسته نوشته مىشود:
1. هنگامىكه بر سر فعل يا مصدر بيايد (همانكه اصطلاحاً «باى زينت» يا «باى تأكيد» خوانده مىشود):
بگفتم، بروم، بنمايد، بگفتن (= گفتن)
2. بهصورت بدين، بدان، بدو، بديشان1 بهكار رود. بهكار رود.
3. هرگاه صفت بسازد:
بخرد، بشكوه، بهنجار، بنام
به در ساير موارد جدا نوشته مىشود:
به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلنـد، بهسختى، منـزلبهمنـزل، به نام خدا
تبصره: حرف «به» كه در آغاز بعضى از تركيبهاى عربى مىآيد از نوع حرف اضافۀ فارسى نيست و پيوسته به كلمۀ بعد نوشته مىشود:
بعينه، بنفسه، برأيالعين، بشخصه، مابازاء، بذاته
ـ هرگاه «باى زينت»، «نون نفى»، «ميم نهى» بر سر افعالى كه با الف مفتوح يا مضموم آغاز مىشوند (مانند انداختن، افتادن، افكندن) بيايد، «الف» در نوشتن حذف مىشود:
بينداز، نيفتاد، ميفكن
بى هميشه جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود، مگر آنكه كلمه بسيطگونه باشد، يعنى معناى آن دقيقاً مركّب از معانى اجزاى آن نباشد:
بيهوده، بيخود، بيراه، بيچاره، بينوا، بيجا
مى و همى همواره جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود:
مىرود، مىافكند، همىگويد
هم همواره جدا از كلمۀ پس از خود نوشته مىشود، مگر در موارد زير:
1. كلمه بسيط گونه باشد:
همشهرى، همشيره، همديگر، همسايه، همين، همان، همچنين، همچنان
2. جزء دوم تکهجايى باشد:
همدرس، همسنگ، همكار، همراه
در صورتى كه پيوستهنويسى «هم» با كلمۀ بعداز خود موجب دشوارخوانى شود، مانند همصنف، همصوت، همتيم جدانويسى آن مرجّح است.
3. جزء دوم با مصوت «آ» شروع شود:
همايش، هماورد، هماهنگ
در صورتى كه قبل از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، هم جدا نوشته مىشود:
همآرزو، همآرمان
تبصره: هم، بر سر كلماتى كه با «الف» يا «م» آغاز مىشود، جدا نوشته مىشود:
هماسم، هممرز، هممسلک
تر و ترين همواره جدا از كلمۀ پيش از خود نوشته مىشود، مگر در:
بهتر، مهتر، كهتر، بيشتر، كمتر
ها (نشانۀ جمع) در تركيب با كلمات به هر دو صورت (پيوسته و جدا) صحيح مىباشد:
كتابها/ كتابها، باغها/ باغها، چاهها /چاهها، كوهها/ كوهها، گرهها/ گرهها
اما در موارد زير جدانويسى الزامى است:
1. هرگاه ها بعداز كلمههاى بيگانۀ نامأنوس به كار رود:
مركانتيليستها، پزيتيويستها، فرماليستها
2. هنگامىكه بخواهيم اصل كلمه را براى آموزش يا براى برجستهسازى مشخص كنيم:
كتابها، باغها، متمدنها، ايرانىها
3. هرگاه كلمه پردندانه (بيش از سه دندانه) شود و يا به «ط» و «ظ» ختم شود:
پيشبينىها، حساسيتها، استنباطها، تلفّظها
4. هرگاه جمع اسامى خاص مدّنظر باشد:
سعدىها، فردوسىها، مولوىها، هدايتها
5. كلمه به هاى غيرملفوظ ختم شود:
ميوهها، خانهها
يا به هاى ملفوظى ختم شود كه حرف قبل از آن حرف متّصل باشد:
سفيهها، فقيهها، پيهها، بهها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گونۀ قديمى حرف اضافۀ «به» فقط در كلمات بدين، بدان، بدو، بديشان باقى ماندهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیه؟